پيام

2-نيلوفر مرداب
93/4/17

+ گفتند عينک سياهت را بردار... دنيا پر از زيبايست!!! عينکم را برداشتم... وحشت کردم از هياهوي رنگها... آدمها هزار رنگ ميشوند... عينکم را بدهيد... ميخواهم به دنياي يک رنگم پناه ببرم...!!!

2-نيلوفر مرداب 93/6/31

@};-

نرگس بيداري؟:-o

تا سحر بيداري؟؟؟چه ميکني؟؟؟من فيلمام توم شده رمانم که قشنگ پيدا نکردم ديگه چيزي نميمونه به همين خاطر حوصلم سر ميره اينجام که برهوته:( ولي حالا شما اينجايي خانـــــــــــــــــــــــــــم:)

من که فعلا نميتونم بيام با لب تاپ به اينترنت وصل شم نميدونم چرا........به همين خاطر بايد بيام تو نشيمن و در معرض خوانواده بيام پاي اينترنت خيلي بده ......موبايلم که پدر ادم در مياد

رمان عروسک جونو....در دستان سرنوشت...سرنوشت هستي .و رماناي فرشته 27 و بخون جالبه

اهان رمان زمستان داغ اسما رو حتما بخون من که خيلي خوشم اومد موضوعش جالبه

نه بيدارم بايد برم والده صدام زد ميگه چقد نشستي......البته الان خودشون ميرن تو سايت کتاب نقد ميکنن:-D

شبت اروم فعلا@};- @};-

دالانو ....همخونه رو خوندم.........ولي هستيو نه.......جلد دوم دالانم بخون ميگن خيلي قشنگه من که نخوندم@};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-

ميرم ميگيرم تو 98iaهس؟؟؟؟؟؟؟

سلام مينا جان ... راجع به راديو توي پيام خصوصي بهت توضيح ميدم

ممنون عزيزم

@};-